loading...
آب مایه حیات
امید غلامی بازدید : 83 شنبه 04 بهمن 1393 نظرات (0)

ستادى در شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا نگاه داشت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم.
استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقاً وزنش چقدر است. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقى خواهد افتاد.

 

 

                         
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقى نمی افتد. استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقى می افتد؟ یکى از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد می گیرد. حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگرى جسارتاً گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند. استاد گفت: خیلى خوب است. ولى آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روى عضلات می شود؟ من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند: یکى از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت: دقیقاً . مشکلات زندگى هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید، اشکالى ندارد. اگر مدت طولانی ترى به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کارى نخواهید بود.
فکر کردن به مشکلات زندگى مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید، هر روز صبح سرحال و قوى بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشى که برایتان پیش می آید، برآیید! دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذار. زندگى همین است!

امید غلامی بازدید : 66 شنبه 04 بهمن 1393 نظرات (0)

داستان کوتاه آب حیات

 

در قصص و تواریخ آورده اند که وقتی جبرئیل علیه السلام به نزد سلیمان پیامبر آمد ، قدحی آب حیات آورد و گفت: آفریدگار تعالی به تو این اختیار را داد که یا از این جام آب حیات بخوری و تا قیامت زندگانی یابی و یا اینکه آن را رد کنی .

 

حضرت سلیمان در خصوص این موضوع با جن و انس و حیوانات مشورت کرد. همگی گفتند: البته که باید خورد تا حیات جاودانی پیدا نمود.

 

حضرت سلیمان اندیشه کرد که هیچ جنسی از حیوانات باقی مانده که با وی مشورت نکرده باشم ؟ یادش آمد که با خارپشت مشورت نکرده است

                                                                                                          

 

پس اسب را به نزد خارپشت فرستاد و او را طلب کرد. خارپشت نیامد و امتناع نمود .

 

حضرت سلیمان ، سگ را به دنبال او فرستاد.

 

خارپشت آمد.

 

حضرت سلیمان گفت: پیش از آنکه در کار خود ، با تو مشورت کنم ، بگو اسب را که بعد از آدمی ، هیچ جانوری شریف تراز وی نیست ، به طلب تو فرستادم و نیامدی ، و سگ خسیس ترین حیوانات است فرستادم و آمدی ؛ بگو که حکمت آن چه بود؟

 

خارپشت گفت: بخاطر آنکه اسب اگر چه حیوانی شریف است ، اما وفا ندارد . و سگ اگر چه خسیس است ، اما وفادار است که برای تکه نانی که از کسی بگیرد همه عمر او را وفاداری می کند. لاجرم به قول و حرف بی وفایان نیامدم و به اشارت وفاداری ، بیامدم.

 

پس حضرت سلیمان گفت: مرا جامی آب حیات فرستاده اند و مخیر گردانیده که اگر خواهم ، بخورم و اگر خواهم رد کنم. همه نظر داده اند که بخورم. اکنون تو چه می گویی؟

                                                                                                     

خارپشت گفت: ابتدا به من بگو آیا این جام آب حیات را تو تنها خواهی خورد ، یا اینکه برای فرزندان و دوستانت نیز هست؟

 

حضرت سلیمان گفت: نه . این جام آب حیات را تنها برای من آورده اند و نه هیچکس دیگری .

 

خارپشت گفت: پس درست آن است که آن را رد کنی و نخوری.

 

حضرت سلیمان گفت چرا؟

 

خارپشت جواب داد : چرا که چون ترا زندگانی دراز شود، همه دوستان، زن و فرزندانت پیش از تو بمیرند و ترا به غم هر یکی هزارغم و ماتم روی نماید. و چون یاران و دوستانت نباشند ، حیات بی ایشان به چه کار آید؟

 

حضرت سلیمان این رای را پسندید و آن آب حیات را رد کرد.

 

                                                                                  

درباره ما
Profile Pic
به نام خدا « و نزلنا من السماء ماء مباركا فانبتنا به جنات و حب الحصيد» (ق- 9) « و از آسمان آبي پر بركت نازل كرديم و بوسيله آن باغها و دانه هايي را كه درو مي كنند رويانديم.» ***************************** این وبلاگ به مناسبت شرکت در مسابقه وبلاگ نویسی پرسش مهر 15 طراحی شده است در این وبلاگ تمامی تلاشم مبنی بر این بوده است که شاید مطالب بیان شده گوشه ای از مشکل کم آبی کشورمان را به بازدید کنندگان گوشزد کند و یا شاید بانی تلاش هم میهنانمان برای حل شدن مشکل کم آبی یاشد . « باشد که همه ی ما به مانند باران باشیم وفقط بباریم ونپرسیم پیاله خالی از آن کیست ...... . ***************************** بیاییم این قول را از خودمان بگیریم : من ازامروزبه خاطر رضای خدا ، خودم ونسلهای بعد از خودم درمصرف بهینه وبه جا ی آب تلاش می کنم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 138
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 155
  • باردید دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 323
  • بازدید ماه : 752
  • بازدید سال : 4,413
  • بازدید کلی : 57,147
  • کدهای اختصاصی

    آب رحمت پروردگار

    آب رحمت پروردگار

    بازی لوله کشی آب

    بازی لوله کشی آب